گروه ایرنا زندگی - چند سالی است که موضوع حال خوب بیشتر مورد توجه افراد قرار گرفته است. در هفتههای اخیر با توجه به اتفاقاتی که در کشور ما رخ داد حال خوب نایابتر از همیشه شد. این روزها شاهد پمپاژ اخبار منفی از سمت رسانههای بیگانه همراه با تبلیغ خشونت هستیم و شایعاتی که هر روز در فضای مجازی منتشر میشود به فضای التهاب آمیز جامعه دامن میزند. به نظر میرسد در این اعتراضها به خصوص خشونتهای خیابانی آن چه از دید رسانههای داخلی مغفول مانده است همان بحث روانشناسانه قضیه است. در همین ارتباط ایرنا گفتوگویی با دکتر مهدی اسماعیلتبار انجام داده که در ادامه میخوانید.
*حال خوب به چه معناست و چرا اهمیت دارد؟
حال خوب مفهومی است که برگرفته از فلسفه زندگی و جهان بینی یک فرد یا یک جامعه است. به عنوان مثال حال خوب در جامعه آمریکایی و اروپایی شاید یک تعریفی داشته باشد و در جامعه ما دارای معنایی دیگر باشد. حال خوب در واقع یک جور «خوشی روانی» است. تعبیری که قرآن به آن سعادت و ارسطو به آن یودایمونیا میگوید. یودایمونیا یعنی غم و شادی با هم، لذت و درد با هم.
*آیا حال خوب به معنای بی غمی است؟
اشتباهی که بعضی افراد دارند این است که تصور میکنند حال خوب فقط بی غمی است. در حالی که این معنا درست نیست. مثلا دوره دفاع مقدس در ایران که مردم شرایط خاص جنگ را تحمل میکردند و 85 کشور و پایتختهایی که در این روزها برای ایران تولید نفرت و خشونت میکنند، در آن زمان از صدام دفاع میکردند. علیرغم شرایط دشوار جنگ و موشک باران، حال خوبی در کشور جریان داشت. پس مفهوم حال خوب مثل نوار قلبی است که در دل خودش غم و شادی و لذت و درد دارد.
و اما «ایکیگای» که در فرهنگ ژاپنی به معنای بهانه زندگی است. اگر هر شخصی برای زندگی و برای فردا صبح خود، یک انگیزه برخاستن داشته باشد معنای زندگی را در زندگی خود کشف کرده و زندگیای که معنا داشته باشد بن بست و درماندگی ندارد. معنای زندگی در جوامع غربی و مترقی و پیشرفته، آن گونه که رفاه اجتماعی رشد کرده است دیده نمیشود. به عنوان مثال از یک میلیون خودکشی که در دنیا داریم، 100 هزار نفر آن مربوط به جامعه امریکا است و 5 هزار نفر مربوط به کشور ما است. (که به نسبت مقایسه جمعیت، میزان خودکشی در ایران خیلی پایینتر از امریکا است) پس ما باید دنبال معنای زندگی باشیم.
*آیا جایگاه اجتماعی افراد تاثیری در حال خوب آنها دارد؟
هر فردی یک شخصیت فردی و یک هویت اجتماعی دارد. قطعا شرایط هر شخص با دیگران حتی با نزدیکترین اعضای خانواده خود فرق دارد. آن چنان که خدا هم در قرآن میفرماید نفس شما مثل اثر انگشت با هم فرق دارد. جایگاه اجتماعی و هویت فردی با هم در ارتباط هستند اما تمایزهایی هم دارند. باید به نسخه خودمان دقت کنیم. مثل کارت ملی که هویت اجتماعی و خانوادگی ما را مشخص میکند یا حساب بانکی که هویت مالی ما را مشخص میکند، کد اقتصادی که وضعیت مالیات ما را معلوم میکند، مدرک دانشگاهی که تحصیلات را معین میکند. برای تفهیم روان و سلامت روان هم نیاز به درک درستی از رابطه جایگاه اجتماعی و هویت فردی داشته باشیم.
شخصیت ، هویت دنیای تنهایی ما را میسازد. دنیای تنهایی و جامعه یکی نیست. این تفاوت بین جایگاه اجتماعی و هویت فردی به خصوص به قول یونگ یک سایهها و زخمهای کودکی و نقابهایی داریم که انسان را از آن علنی شدن هویت درونی فردی دور میکند. باید اول مثل جمله سقراط بزرگ خود را بشناسیم. اگر خودشناسی تقویت شود به سمت این میرویم که خداشناسی، خانواده شناسی، خودباوری ، عزت نفس و هدفگذاری در زندگی بیشتر شود. هر فردی منحصر به فرد است و نمیشود گفت که جایگاه اجتماعی، حال افراد را بهتر یا بدتر میکند. شاید تأمین حال خوب برای کسی که جایگاه اجتماعی بالاتری دارد سخت تر هم باشد.
*سواد سلامت روان در جامعه چه تأثیری در کنترل بحران دارد؟ آیا در شرایط کنونی به سلامت روان جامعه توجه میشود؟
یک آسیبی که در جامعه ایرانی داریم این است که سواد سلامت روان ما کم است. در حال حاضر برنامههای روانشناسی تلویزیون، تهیه کننده متخصص ندارد. قویترین سازمان روانشناسی که در دنیا میشناسم انجمن روانشناسی امریکا(APA) است. آنها 115 میلیون دلار بودجه دارند و همکاری نزدیکی با FBI، ارتش، وزارت دفاع امریکا دارند و در شرایطی که یک حادثه و بحران پیش بیاید برای این که حادثه به فاجعه تبدیل نشود روح کلی جامعه را مثبت نگه میدارند. یعنی مثلا خانمی به نام اشلی با گلوله مستقیم پلیس در حمله مردم به کنگره کشته شد و بعد چون هدف انجمن روانشناسی امریکایی مثبت نگه داشتن روح کلی جامعه امریکا است، رسانههای شبکههای اجتماعی برای این که حال خوب جامعه را تأمین کنند، PTSD(اختلال استرس بعد از یک حادثه) را مدیریت کردند.
وقتی حادثه تلخی برای یک شخص پیش می آید قرار نیست تلخی را همیشه با خود نگه دارد. قرار نیست هر روز با خبر بد بیدار شود و یک زخم کهنه را با خود داشته باشد. انسان به روانش زنده است و سلامت روان ما زمانی تأمین میشود که حال خوب داشته باشیم.
درک ما از بهداشت روان و سواد سلامت روان ما کم است. سازمان نظام روانشناسی ما بودجه دولتی ندارد. تقویت مهارت زندگی وجود ندارد. در خانه، مدرسه، فرهنگسرا و تمام سازمانهای متولی که دانشآموز و دانشجو دارند و بخشی از جامعه را در برمیگیرند باید بر سواد سلامت روان متمرکز شوند. مدرسه و والدین فقط برای امور مادی فرزندان و خانواده هزینه و سرمایه گذاری دارند نه برای امور روان و این آسیب است. در حال حاضر نزدیک 14 میلیون دانش آموز داریم. اتفاقات اخیر در کشور به نظر من فرصت است تا تهدید. زیرا همه خانوادههای ایرانی نیاز دارند به مفهوم سواد سلامت روان توجه کنند.
به عنوان نمونه برای بی توجهی به سلامت روان در کشور، میتوانم برنامه حال خوب شبکه سلامت را مثال بزنم. در طی چهار هفته گذشته که در ایران این قدر مسئله داریم، آیا برنامه ساز حال خوب سلامت میتواند توجهی به آن چه در جامعه میگذرد نکند؟ این روزها ورودی اطلاعات منفی برای همه اشخاص جامعه زیاد است. به این مسئله پرداخته نمیشود چون تهیه کننده حال خوب، یک شخص حرفهای و متخصص حوزه روانشناسی نیست.
خطایی که در برنامه سازی رادیو و تلویزیون و مدرسه داریم این است که مفهوم حال خوب، بهداشت روان، سواد سلامت نفس و... لقلقه زبان، حاشیه و زینت المجالس ما است. این مسئله به ما آسیب میزند زیرا افراد جامعه اگر به آینده نگرش منفی داشته باشند دیگر نمیتوانندکاری انجام دهند. کسی که دندانش درد میکند سرش را که قطع نمیکند، دندانش را درمان میکند. وقتی یک اتفاق تلخ و حادثه ای پیش میآید، نباید که تا آخر عمر سیاه پوشید.
رسانههای معاند برای مشکلات خودشان به سراغ ترمیم زخم میروند و به مفهوم PTSD(اختلال استرس بعد از یک حادثه) میپردازند. برای ما به سمت حال بد ماندگار میروند. صفحههای بی بی سی فارسی و بی بی سی سرویس جهانی را با هم مقایسه کنید. به عنوان مثال دختری در ایران جانش را از دست میدهد(مهسا امینی) و یک دختری در امریکا(اشلی). در ایران تولید نفرت و خشونت و زنده نگه داشتن زخم خانم مهسا امینی را هدفگذاری کردند.
10 سال پیش 5 درصد مردم بزرگسال آمریکا از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. الان در جامعه امریکا بیش از 80 درصد از شبکه های اجتماعی استفاده میکنند. یک سوال مهم این است که حال خوب مجازی و واقعی چه رابطه ای با هم دارند؟ مثل انقلاب مجازی و واقعی، اعتراض مجازی و واقعی. این به روانشناسی فناوری و زندگی شبکهای برمیگردد و باز اهمیت پرداختن روانشناسانه به موضوع اعتراض در این روزها را روشن میکند.
این که مدیر کل سلامت روان در وزارت بهداشت، عالیترین مقام اجرایی ما در حوزه سلامت روان است به نظر من یک آسیب است. ما نیاز داریم مثل انجمن روانشناسی آمریکا برای سازمان روانشناسی مشاوره ایران، بودجه تعریف کنیم. زیرا در طی نیم قرن گذشته انقلاب، تحریم، ترور و کلی آسیبهای خارجی، سوء مدیریت، دزدی و اختلاس برخی از مسئولین را داشتیم. از نظر روانی تمام این مسائل به سلامت روان ما آسیب میزند. ما باید برای مدیریت روان در موبایل و شبکه های اجتماعی به یک بازنگری روانشناختی برسیم تا بتوانیم سرمایه گذاری کنیم.
*انتشار اخبار دروغ، منفی و خشونت آمیز که این روزها با آن مواجه هستیم، چه تأثیری بر روح و روان جامعه دارد؟ چگونه باید در جامعه این اخبار را مدیریت کرد؟
اخبار منفی مثل غذای آلوده است. همان طور که غذای سمی به معده آسیب میزند و منجر به تهوع و بالاآوردن میشود، در مورد روان و خبر منفی هم این آسیب وجود دارد اما به صورت پنهان که تخریب آن بسیار بیشتر است. این جاست که روانشناسی اخبار منفی اهمیت دارد.
رسانههای معاند میدانند این اخبار تاثیر منفی دارد و روان جامعه را به هم میریزد اما چون اینجا هدف سیاسی وجود دارد که حال مردم بد شود، این زخم را زنده نگه میدارند. خیلی عجیب است که کودک کار، کودک همسری را رد میکنند ولی کودک سیاسی را با رفتار سیاسی ترویج میکنند.
شاید بعضیها شعر سلام فرمانده را که قبل از آن در مدرسه ها اجرا شده بود مثال بزنند اما ترانه سلام فرمانده با آدم کشی یا رفتارهای خشونت آمیز فرق دارد. اگر نوجوان تا 18 سالگی نباید رابطه جنسی داشته باشد، نباید کار انجام دهد و درگیر خیلی از فعالیتهای بزرگسالی شود، در رفتارهای مدنی و اعتراض و انقلاب و هر نامی این سوء استفاده از نوجوان یک کشور است که این کار را رسانههای معاند انجام میدهند.
اشکال کار آن جا بیشتر میشود که ما به رویکرد روانشناختی توجه نمیکنیم. مثلا به PTSD که اختلال استرس بعد از یک حادثه است اصلا نمیپردازیم. کودک و نوجوان و دانش آموز مثل یک گلی است که به راحتی پژمرده میشود. البته که هدف رسانههای معاند این است که نوجوان را در مقابل خانواده و اعضای جامعه را مقابل هم قرار دهند.
نکته کلیدی این است که خود خانوادها با داشتن روانشناس خانواده، بتوانند این شرایط را مدیریت کنند. در این روزها، هدفی که رسانه های بیگانه در فقدان فهم سواد سلامت روان در جامعه ما به آن میپردازند پمپاژ اخبار منفی است. در این چهار هفته اخیر حتی یک روانشناس هم در تلویزیون در مورد روانشناسی اعتراضی صحبت نکرد. روایت اول را رسانه های معاند میگویند ما فقط داریم دفاع میکنیم (تکذیب شایعههای منتشر شده هم یک مکانیزم دفاع است.) این واقعا کفایت نمیکند. دهها برنامه تلویزیونی برای این منظور تدارک دیده شده است اما حتی در یک برنامه به بخش روانشناختی اعتراض و شرایط پیش آمده پرداخته نشد. در حالی که مسئله اصلی این روزها خشم و خشونت خیابانی است.
پس اشکال کار ما اول این است که حال خوب و بد را نمیفهمیم و دوم این که سه گانه جسم، فکر و روان را درک نمیکنیم. سوم وقتی به عنوان مثال برنامه حال خوب را در شبکه سلامت میسازیم تهیه کننده حرفهای برای آن نمیگذاریم.
*برای حفظ حال خوب در این شرایط، چه راههای کاربردی را به خوانندگان ما برای کنترل تاثیر روانی اخبار منفی توصیه میکنید؟
زندگی ما در یک شبانه روز شامل 48 تا نیم ساعت است که باید هر 48 تا نیم ساعت ما با فکر و برای خوشی روانی باشد. باید در این ساعات، زمانی برای تربیت شادی درونی، طبیعتگردی، پیاده روی، ورزش، حرکات موزون و ناموزون، تفریح و سرگرمی وقت بگذاریم، مهمترین بخش زندگی ما آن احساس خوشی است.
در زندگی ما شرایط دشواری وجود دارد مثل از دست دادن عزیز که نمیتوان شرایط را تغییر داد. اوضاع دست ما نیست اما احوال ما دست خودمان است. سعی کنیم هر طوری که خودمان حالمان بهتر میشود ورودی اخبار منفی خود را کنترل کنیم. افرادی که همیشه ساز ناکوک میزنند و مروج منفی گرایی هستند را حذف کنیم و به انرژی مثبت درونی خود توجه بیشتری داشته باشیم.
اگر کسی قرار است از سونامی اخبار منفی دور باشد اول باید از بودن به شدن، نقشه راه خود را درک کند. دقیقا مثل غذا که یک مثال بسیار خوبی است باید دقت کنیم که ارتباطات ما تعیین کننده احوال ما هستند.
نکته بعدی این است که نقطه ضعف انسان موبایلی که باعث استرس، افسردگی، وسواس، ترس و حتی خشم خیابانی میشود جنبه روانی داستان است. اگر قرار است مفهوم حال خوب را درک کنیم باید آن بخش نفسانی خود را درک کنیم. گاهی حال ما بد است گاهی خوب. این خوبی و بدی طبیعی است اما نوسانات خلقی باید در مسیر رشد ما باشد.
در پایان باید عنوان کنم که حال خوب اتفاقی و حادثه نیست. حال خوب یک انتخاب است. اگر دنبال فرمولی برای حال خوب هستید، ابوعلی سینا 1100 سال پیش برای زندگی سالم پیشنهاد داد. این که تغذیه، خواب و ورزش چگونه باشد. زندگی سالم ابوعلی سینا انسان را به سمت حال خوب نزدیک میکند.
نظر شما